داستان هايي که در قرآن ذکر مي شود از واقعيات وبراي بيدار شدن است نه خوابيدن و نه سرگرمي و تفريح ، لذا ادبياتي که در قرآن براي نقل داستان ذکر شده است به اين منظور است . 


داستان حضرت آدم : 


آيه 30 سوره مبارکه بقره  


وَإِذ? قَالَ رَبُّكَ لِلمَلَـائِكَةِ إِنِّي جَاعِل فِي لأَرضِ خَلِيفَة قَالُو اْ أَتَجعَلُ فِيهَا مَن يُفسِدُ فِيهَا وَيَسفِكُ لدِّمَاءَ وَنَحنُ نُسَبِّحُ بِحَمدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعلَمُ مَا لَا تَعلَمُونَ .


آغاز داستان حضرت آدم در قرآن از اينجاست که خداوند به ملائکه فرمود: من مي خواهم در زمين خليفه قرار دهم . 


از اين جا معلوم مي شود خلقت حضرت آدم بعد از خلقت ملائکه بوده و جنيان هم قبلا خلق شده اند چون ابليس هم بوده است . 


خداوند فرمود : مي خواهم براي خودم خليفه قرار دهم 


1- سيستم قرار دادن جانشين در زمين فقط دست خداست 


2- فرمود من مي خواهم در روي زمين . و معلوم مي شود از ابتدا قرار بود آدم روي زمين بيايد حتي اگر ازآن درخت نمي خورد !


ملائکه سؤال کردند : 


خداونا مي خواهي موجودي بيافريني و خلفه قرار دهي که مي خواهد فساد کند ؟ 


و تعجب ملائکه از اين بابت بود که خليفه خدا بايد با بزرگي و پاکي خدا نسبتي داشته باشد . 


البته خداوند هم تکذيب نکرد حرف ملائکه را ولي فرمود من چيزي مي دانم که شما از آن خبر نداريد ، پس معلوم مي شود چيزهايي هستند ملائکه هم که آگاه به اسرار غيب هستند آگاه نيستند و غيب تر از غيب هم وجود دارد . 


اما اينکه ملائکه از گجا مي دانستند که انسان فساد مي کند در زمين : 


1- ملائکه تحليل عقلي کردند و در وجود انسان بي نهايت طلبي را ديدند و از طرفي عالم ماده را هم مي شناختند که بسيار محدود است و اين بي نهايت طلبي در فضاي محدود باعث بروز فساد مي شود هم در بين خد انسان ها و هم در گرايش به گناه . 


2- ملائکه فرا زمان و فرا مکان هستند و آنها توانستند با اين قابليت اينده را ببينند . 


3- خداوند قبل از اينکه آدم را بيافريند موجوداتي شبيه آدم آفريده بود که راهنما داشتند ولي به خاطر تمرد و گواهي هيشان نسلشان رو زوال رفت 


و لذا سؤال کردند ( اعتراض نکردند ، کار خدا اعتراض بردار نيست و ملائکه  براي دانستن سؤال کردند ) چطور اين سنخيت بين تو و اين موجود برقرار مي شود . 


 


و عَلَّمَ ءَادَمَ لأَسمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُم عَلَى لمَلَـئِكَةِ فَقَالَ أَنبِـونِي بِأَسمَاءِ هَـؤُلَاءِ إِن كُنتُم صَدِقِينَ


خداوند در آغاز افرينش انسان براي او کلاس آموزشي قرار داد و تمام اسماء را به او آموخت و همين اسماء را به ملائکه هم عرضه کرد و فرمود از راست مي گوييد که از انسان ها برتر هستيد اين اسماء را به من بگويييد . 


نحوه تعليم علم به آدم و نوع علم : 


دو نوع علم وجود دارد يکي از نوع اگاهي و اطلاعات است که  جاي ان در مغز انسان است و اثر آم دانايي و مهارت است و فراموشي هم آسيب ان است . 


اما نوع دوم علم اطلاعات نيست که فراموش شود بلکه از جنس نور است و جاي ان در دل و قلب است که مرگز فهم اسنان است و با معصيت خدا از انسان گرفته مي شود و اثر اين علم ارتقاء سطح وجودي انسان است . 


وقتي در آيات بعدي مي بينيم فرشتگان بر آدم سجده مي کنند متوجه مي شويم علم حضرت آدم از نوع دوم بوده چون مقامش بالا رفته است و الا براي اطلاعات زياد ما حق نداريم جلوي کسي سجده کنيم و تعظيم کنيم و تمام ملائکه ( اجمعون ) با تمام مراتبي که دارند به آدم سجده کردند . 


ملائکه وقتي اين مقام و علوم را ديدند تعجب کردند و گفتند : 


قَالُواْ سُبحَنَكَ لَا عِلمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمتَنَا إِنَّكَ أَنتَ لعَلِيمُ لحَكِيمُ


خداوندا اينجوري که آدم رشد کرد ه است هيچ کدام از ما رشد نکرد ايم ، اينقدر سريع تقرب پيدا کرد . 


و براي اينکه اين تسلط و برتري کامل شود خداوند فرمود آدم به ملائکه آموزش بده . 


قَالَ يَــادَمُ أَنبِئهُم بِأَسمَائِهِم فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسمَائِهِم قَالَ أَلَم أَقُل لَّكُم إِنِّي أَعلَمُ غَيبَ لسَّمَاوات وَلأَرضِ وَأَعلَمُ مَا تُبدُونَ وَمَا كُنتُم تَكتُمُونَ


 



سؤال : اين اسامي چه بود که آدم با ان اوج گرفت  ؟ و آيا ما هم مي توانيم به مانند آدم با اين علم اوج بگيريم ؟


ويژگي هاي اسماء :


·        کلمه اسماء(اسماء کلها ) در زبان عربي جمع است و براي از سه نفر به بالا بکار مي رود .


·        ضمير هم (عرضهم )براي موجوداتي بکار مي رود که صاحب عقل هستند.


·       اين اسماء اثر ارتقاء دهندگي دارند .


·       از جنس نور هستند چون به قلب آدم دده شده بود .


سه نظر در مورد اسماء :


·       علماي اهل سنت گفتند : اسامي اشياء را خداوند به آدم آموخت ____ اين جواب نمي تواند درست باشد چون به واسطه ي اسماء ي که ادم آموخته بود بر ملائکه برتري يافته بود و اين برتري نمي تواند به خاطر ياد گرفتن اسامي اشياء باشد .


·       زبان هاي گوناگون را خداوند به آدم آموخت ____ در عالم مجردات که ملائکه هستند زبان هاي گوناگون معنا ندارد که ملائکه بخواهند آنرا از آدم ياد بگيرند


·       خداوند اسامي خودش را به ادم آموخت . _____ بر سر اسماء الف و لام جمع آمده و تمام اسامي خود را خدا به ادم ياد داده و اين اسامي بايد زنده باشند چون ضمير هم آمده و مشخص است که اسامي خداوند زنده نيستند و لفظ هستند و اگر منظور از اسامي خود خداوند باشد که خداوند مفرد است جمع نيست . پس اسامي خداوند هم نمي تواند مصداق اين اسماء باشد .


·       نظر چهارم


وقتي ابليس از درگاه خداوند به خاطر سجده نکردن رانده شد دليلش اين را گفت :


قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ‌ (12)


فرمود : « چون تو را به سجده امر كردم چه چيز تو را باز داشت از اينكه سجده كنى ؟ » گفت : « من از او بهترم . مرا از آتشى آفريدى و او را از گِل آفريدى . »


?الأعراف‏، 12?


بعد از اين خداوند فرمود :


قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ‌ (75)


فرمود : « اى ابليس ، چه چيز تو را مانع شد كه براى چيزى كه به دستان قدرت خويش خلق كردم سجده آورى ؟ آيا تكبّر نمودى يا از [ جمله ] برترى‏جويانى ؟ »


?ص‏، 75?


پس دليل ابليس براي سجده نکردن اين بود که جسم من از ادم برتر هستم


وخداوند متعال فرمود : تو تکبر کردي يا از عالين بودي ؟ عالين چه کساني بودند که آنها مامور به سجده به آدم نبودند در صورتي که


تمام ملائکه مامور به سجده بودند فَسَجَدَ الْمَلاَئِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ‌ (30)


پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند ،


?الحجر، 30?


و عالين موجودات صاحب عقول بودند (فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ ه?ؤُلاَءِ) و از عالم غيب هم بودند و ملائکه و ابليس آشنا نبودند با آنها  چرا که


خداوند فرموده بود :


قَالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ‌ (33)


، فرمود : « آيا به شما نگفتم كه من نهفته آسمانها و زمين را مى‏دانم ; و آنچه را آشكار مى‏كنيد ، و آنچه را پنهان مى‏داشتيد


مى‏دانم ؟ »


?البقرة، 33?


 


در روايات داريم که فرمودند : ما عالين هستيم .


آدم و نسل ادم توانايي اين را دارند با عقل خود و استفاده از اين اسماء به مقاماتي برسند که ازملائکه جلو بزنند .


بنا به فرمايش امير المومنين : اتزعم انک جرم صغير فيک النطوي عالم الاکبر


انسان به واسطه ي علم مي تواند توسعه وجودي پيدا کند .


 


 


سؤال : سجده ي ملائکه يعني افتادن بر خاک براي خداوند بود يا براي آدم ؟


برخي مي گويند وقتي دستور داده شد به ملائکه سجده کنند منظور سجده بر خدا بود و سجده بر آدم در واقع سجده بر خدا بود در واقع سجده بر آدم به عنوان قبله گاه بود و مراد خدا بود و لي وقتي به ايات قرآن نگاه مي کنيم در جريان سجده به يوسف " وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ قَالَ يَا أَبَتِ ه?ذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ .


و علت اين سجده را اينگونه بيان مي کنند :


قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَيْنَا وَ إِنْ کُنَّا لَخَاطِئِينَ‌ (91)


گفتند : « به خدا سوگند ، كه واقعاً خدا تو را بر ما برترى داده است و ما خطاكار بوديم . »


?يوسف‏، 91?


 


و آنقدر برتري يوسف مشهود است که پيراهين يوسف باعث شفاي پدر مي شود و اين مصداق آثرک الله علينا است . .


و اين تعبير همان خواب دوران کودکي بود .


إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ‌ (4)


[ ياد كن ] زمانى را كه يوسف به پدرش گفت : « اى پدر ، من [ در خواب ] يازده ستاره را با خورشيد و ماه ديدم . ديدم [ آنها ] براى من سجده مى‏كنند . »


?يوسف‏، 4?


 


پس اين سجده واقعا به خاطر مقام برتر آدم بود به مانند برادران يوسف و يعقوب که به خاطر مقام او سجده کردند  و سجده ي ملائکه هم پذيرش اين مقام بود که ابليس نداشت و به همين خاطر رانده شد پذيرش برتري آدم براي ابليس سخت بود والا اگر آدم نمادي بود به مانند قبله و در واقع سجده براي خدا بود سجده کردن اينقدر سخت نبود چون 6000 سال خدا را عبادت کرده بود .


 


 


اولين جايي که صحبت از همسر آدم مي شود زماني است که مي خواهد وارد بهشت شود .


وَ قُلْنَا يَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَ لاَ تَقْرَبَا ه?ذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ‌ (35)


و گفتيم : « اى آدم ، خود و همسرت در اين باغ سكونت گير [ يد ] ; و از هر كجاى آن خواهيد فراوان بخوريد ; و [ لى ] به اين درخت نزديك نشويد ، كه از ستمكاران خواهيد بود . »


?البقرة، 35?


 


سؤال : اين بهشتي که خدا براي آدم فراهم کرده بود چگونه بهشتي بود ؟


آيا باغي زميني بوده طبق نظر برخي مفسرين و يا طبق نظر برخي بهشت آخرتي بوده ؟


 


اين بهشت حتما برخي از زمين نبود چون مي فرمايد : قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعاً ?البقرة، 38? هبوط يعني فرود آمدن و اگر در زمين مي بودند بايد مي فرمود قلبنا الخرجوا منها


 


بهشت آخرتي هم نبود چون شب معراج پيامبر صلي الله و عليه وآله ديدند فرشتگاني دارند مي سازند و عده اي سريع مي سازند و عده اي نمي سازند و عده اي مي سازند و خراب مي کنند و پيامبر صلي الله و عليه وآله وقتي سؤال کردند پاسخ داده شد آنهايي که دارند براي آنها سريع ساخته مي شود دائم در ياد خدا و کار خوب هستند و مصالح زياد مي فرستند و آنهايي که برخي اوقات مي سازند براي آنها مصالح کم مي فرستند و آنهايي که مي سازند و خراب مي کنند صاحب آن کار خوبي انجام ميدهند و با گناه خرابش مي کنند .


دومين دليل اينکه که آن بهشت آدم بهشت آخرتي نبود اين است که در بهشت آخرتي ممنوعيتي وجود ندارد: لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَ لَدَيْنَا مَزِيدٌ (35) در صورتي که در بهشت ادم ممنوعيت وجود داشت فرمود لا تقربا هذه الشجره  . سومين دليل اين است بهشت آخرتي دائمي و دار خلود است ولي آدم از بهش آمد بيرون دليل چهارم در بهشت پاياني ابليس اذن ورود ندارد اما در بهشت آدم ابليس وارد شد و توانست ادم را فريب بدهد دليل پنجم در بهشت پاياني هيچ آزار و اذيتي نيست و شرمندگي وجود ندارد اما در بهشت آدم وقتي از درخت تناول کردند لباس آنها از آنها گرفته شد و شدند و خجالت زده شدند


. فَأَکَلاَ مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَ طَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى‌ (121)


آن گاه از آن [ درخت ممنوع ] خوردند و برهنگى آنان برايشان نمايان شد و شروع كردند به چسبانيدن برگهاى بهشت بر خود . و [ اين گونه ] آدم به پروردگار خود عصيان ورزيد و بيراهه رفت .


?طه‏، 121?


نکته :


از ابتدا قرار بود آدم روي زمين بيايد و اين صحيح نيست که ما بگوييم اگر آدم از آن درخت نمي خورد ما تا ابد در بهشت بوديم ، چرا که همان ابتدا خداوند فرمود : اني جاعل في الارض خليفه  مثالآن شبيه زن و مرد جواني است که مي خواند يک ماه ماه عسل باشند و بخاطر اشتباهي يک هفته بيشتر نماندند و بعد ها بچه هاي انها بگويند اگر شمادعوايتان نمي شد ما تا ابد در ماه عسل بوديم .


 


 


اين درخت چه بود ؟


واژه لا تقربا در قرآن در بحث شراب استفاده شده است که مي فرمايد :   لا تقربوا الصلاه و انتم سکاري   . پس نماز پليد نيست بلکه چون شما امادگي نماز نداريد نزديک نماز نشويد و دستور خدا بر اينکه آدم نزديک اين درخت نشود منظور اين نيست که اين شجره پليد است شما نزديکش نشويد بلکه هنوز شما قابليت نداريد تا از اين درخت استفاده کنيد .


 


امام عسکري عليه السلام فرمودند : اين درخت درخت علم خلقت بود و اين درخت در اختيار اهل بيت عليهم السلام بود و آدم از اين درخت نهي شده بود ( زيارت جامعه کبيره مي خوانيم : و اياب الخلق اليکم و حساب الناس عليکم )


 


يک حرف اشتباه ديگر در اين جريان اين است که مي گويند حوا باعث شد آدم فريب بخورد وي طبق فرمايش قرآن اين اشتباه است :


فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا


شيطان هر دو را با هم فريب داد .


 


 


علت فريب خوردن حضرت ادم عليه السلام چه بود ؟


حضرت ادم طعم برتري بوسيله ي علم را چشيده بود و براي تجربه مقام بالاتر دوست داشت از آن درخت بخورد .


شيطان از اين علاقه استفاده کرد وبراي آنها قسم خورد .


فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا وَ قَالَ مَا نَهَاکُمَا رَبُّکُمَا عَنْ ه?ذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَا مَلَکَيْنِ أَوْ تَکُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ‌ (20)


پس شيطان ، آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از عورتهايشان برايشان پوشيده مانده بود ، براى آنان نمايان گرداند ; و گفت : « پروردگارتان شما را از اين درخت منع نكرد ، جز [ براى ] آنكه [ مبادا ] دو فرشته گرديد يا از [ زمره ] جاودانان شويد . »


?الأعراف‏، 20?


وَ قَاسَمَهُمَا إِنِّي لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ‌ (21)


و براى آن دو سوگند ياد كرد كه : من قطعاً از خيرخواهان شما هستم .


?الأعراف‏، 21?


 


روش کار ابليس همين است که روي وعده هاي با ظاهر منطقي خود اصرار مي وزد تا فريب دهد .


و روز قيامت هم خودش اعتراف مي کند به اين روش


وَ قَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ مَا کَانَ لِي عَلَيْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ مَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ‌ (22)


و چون كار از كار گذشت [ و داورى صورت گرفت ] شيطان مى‏گويد : « در حقيقت ، خدا به شما وعده داد وعده راست ، و من به شما وعده دادم و با شما خلاف كردم ، و مرا بر شما هيچ تسلطى نبود ، جز اينكه شما را دعوت كردم و اجابتم نموديد . پس مرا ملامت نكنيد و خود را ملامت كنيد . من فريادرس شما نيستم و شما هم فريادرس من نيستيد . من به آنچه پيش از اين مرا [ در كار خدا ] شريك مى‏دانستيد كافرم » . آرى ! ستمكاران عذابى پردرد خواهند داشت .


?إبراهيم‏، 22?


 


 


و آدم به واسطه ي علاقه اي که داشت و استفاده شيطان از آن و جلوه دادن آن درخت براي رسيدن به ان مقام با قسم خوردن و منطقي برخورد کردن و اصرار توانست آدم را فريب دهد .


 


 


آيا آدم عليه السلام پيامبر نبود و معصوم نبود پش چرا فريب خورد ؟ و از طرفي خوب آدم توبه کرد پس چرا بازهم افتاد روي زمين و عقوبت شد .


·       در بهشت حضرت ادم پيامبر نبود


·       در بهشت جاي تکليف نيست و شريعتي نبود .


·       امر آنجا امر مولوي نيست بلکه امر ارشادي است يعني دستور نبود بلکه خداوند نفع ادم را به او تذکر داد و نصيحت بود ادم فريب خورد .


 


پس کار حضرت آدم معصيت نبود و ترک اولي بود و کاري که مناسب او نبود انجام داد و بهتر بود اين کار را انجام نمي داد و روي زمين آمدن مجازات او نبود چون توبه کرده بود بلکه اين امدن روي زمين اثر فعل آدم بود و از اول قرار بود روي زمين بيايد و اين خوردن از درخت باعث شد زودتر بيايد روي زمين .


 


لذا قرآن نذکر مي دهد که ما فرزندان آدم مانند آدم فريب نخوريم .


يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّکُمُ الشَّيْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاکُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ‌ (27)


اى فرزندان آدم ، زنهار تا شيطان شما را به فتنه نيندازد ; چنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند ، و لباسشان را از ايشان بركَند ، تا عورتهايشان را بر آنان نمايان كند . در حقيقت ، او و قبيله‏اش ، شما را از آنجا كه آنها را نمى‏بينيد ، مى‏بينند . ما شياطين را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمى‏آورند .


?الأعراف‏، 27?


 


سؤال : علت دشمني ابليس با آدم چه بود ؟


ابليس جني بود که در اثر 6000 هزار سال عبادت مقرب در گاره خدا بود به صورتي که شده بود عزازيل و برخي از ملائکه به او التماس دعا مي گفتند و اين روحيه خود برتر بيني و تکبر در وجود او بود و اصلا به خاطر همين برتري جويي خدا را عبادت مي کرد و براي همين قرآن مي گويد :کان من الکافرين و وقتي آدم برتري جست حسادت ورزيد ، پس در عالم خلقت انچيزي که موجب رانده شدن از در گاه خدا مي شود ديدن خود است و نديدن مقام علم و خاضع نبودن در برابر آن که وجود مقدس حضرات معصومين عليهم السلام هستند .


 


ابليس به ازاي 6000 سال عبادت از خدا در خواست هايي کرد ، آن ابزارها چه بود ؟


·       مهلت دادن تا قيامت - قَالَ رَبِّ فَأَنظِر?نِي? إِلَى? يَو?مِ يُب?عَثُونَ 79 قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ ?ل?مُنظَرِينَ 80 إِلَى? يَو?مِ ?ل?وَق?تِ ?ل?مَع?لُومِ


·       دادن فرزنداني که بتواند به کمک آنها فريب دهد بچه هاي آدم را و خداوند فرمود به ازاي هر بچه ادم به تو دو تا فرزند مي دهم که بتواني فريب دهي و دو تا ملک هم براي هر بچه ادم براي هدايتش فراهم مي کنم ( نکته اين است که خداوند آنقدر فرزند به ابليس مي دهد تا با اختيار خود دو نفر براي هر بچه ي آدم بماند )


·       در خواست کرد کاري کن من و بچه هاي من آدم را ببينيم و آنها ما را نبينند .


يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّکُمُ الشَّيْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ يَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاکُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ‌ (27) اى فرزندان آدم ، زنهار تا شيطان شما را به فتنه نيندازد ; چنان كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون راند ، و لباسشان را از ايشان بركَند ، تا عورتهايشان را بر آنان نمايان كند . در حقيقت ، او و قبيله‏اش ، شما را از آنجا كه آنها را نمى‏بينيد ، مى‏بينند . ما شياطين را دوستان كسانى قرار داديم كه ايمان نمى‏آورند .?الأعراف‏، 27?


قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِيمَ‌ (16)


گفت : « پس به سبب آنكه مرا به بيراهه افكندى ، من هم براى [ فريفتن ] آنان حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست .


?الأعراف‏، 16?


 


 


دستور داده شد به ادم که در زمين مستقر شود :


فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتَاعٌ إِلَى حِينٍ‌ (36) پس شيطان هر دو را از آن بلغزانيد ; و از آنچه در آن بودند ايشان را به درآورد ; و فرموديم : « فرود آييد ، شما دشمن همديگريد ; و براى شما در زمين قرارگاه ، و تا چندى برخوردارى خواهد بود . »?البقرة، 36?


 


ابليس و ادم و حوا از بهشت اخراج شدند و ابليس به بخشي از هدف خودش رسيده بود .


آدم خيلي پشيمان بود و بسيار گريه مي کرد که فرشته ها توبه کردن را به او آموختند .


فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ‌ (37) سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دريافت نمود ; و [ خدا ] بر او ببخشود ; آرى ، او [ ست كه ] توبه‏پذيرِ مهربان است .?البقرة، 37?


خداوند به سمت انسان بازگشت کرد و پذيرفت عذر خواهي او را چون مي فرمايد « فتاب عليه » و پذيرش خداوند هم کريمانه است که او تواب و رحيم است


در روايات داريم که شخصي معصيتي کرده و خداوند او را مي بخشد و مي فرستد او را در بهشت و آن بنده ياد گناهان خود در دنيا مي افتد و شرمنده مي شود و خداوند متعال براي اينکه اذيت نشود حفظه ي او را بر مي دارد تا ياد آوري نکند و به جاي آن خوبي مي گذارد


إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَل?ا صَ?لِح?ا فَأُوْلَـ??ئِكَ يُبَدِّلُ ?للَّهُ سَيِّـ?َاتِهِم? حَسَنَ?ت?? وَكَانَ ?للَّهُ غَفُور?ا رَّحِيم?ا


و آن بنده وقتي مرور مي کند مي بيند چقدر کار خوب دارد ولي مخاسبه نشده و به خدا مي گويد خدايا اشتباه نشده من با اين کارها نبايد اينجا مي بودم ، جايگاه من بايد بالاتر مي بود و خداوند جايگاه او را ارتقاء مي دهد .


 


اسمائي که به آدم القاء شده بود چه بود ؟


شخصي از امام صادق عليه السلام سؤال کرد و امام فرمودند : آن اين اسماء پنج تن آل عبا بودند ياحميد بحق محمد يا عالي بحق عل و يا فاطر بحق فاطمه و يا محسن بحق الحسن و يا قديم الاحسان بحق الحسين .


رواي سوال کرد آن کلماتي که خداوند با آنها امتحان ابراهيم را تمام کرد چه بود ؟


وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ‌ (124)


و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود ، و وى آن همه را به انجام رسانيد ، [ خدا به او ] فرمود : « من تو را پيشواى مردم قرار دادم . » [ ابراهيم ] پرسيد : « از دودمانم [ چطور ] ؟ » فرمود : « پيمان من به بيدادگران نمى‏رسد . »


?البقرة، 124?


امام فرمودند آن کلماتي که ابراهيم عليه السلام با ان امتحان شد تمام ما اهل بيت عليهم السلام بوديم .


 


راهي براي رشد در عالم وجود ندارد جز از در خانه ي اهل بيت عليهم السلام .


در زيارت جامعه مي خوانيم : انتم باب الله التي مبتلي به الناس


قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّکُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ‌ (38)


فرموديم : « جملگى از آن فرود آييد . پس اگر از جانب من شما را هدايتى رسد ، آنان كه هدايتم را پيروى كنند بر ايشان بيمى نيست و غمگين نخواهند شد .


وَ?لَّذِينَ كَفَرُواْ وَكَذَّبُواْ بِـ?َايَ?تِنَا? أُوْلَـ??ئِكَ أَص?حَ?بُ ?لنَّارِ? هُم? فِيهَا خَ?لِدُونَ


?البقرة، 38?


خوف نسبت به آينده است و حزن نسبت به گذشته است 


با مقابل هم قرار دادم دو آيه متوجه مي شويم که هاديان الهي همان آيات خداوند هستند که برخي با تکذيب آن ها همنشين اتش مي شوند .


 


 


قصه هاي خدا - داستان حضرت ابراهيم عليه السلام

قصه هاي خدا - داستان حضرت نوح

قِصّه هاي خدا - داستان آدم

مي ,آدم ,، ,وَ ,خداوند ,خدا ,مي شود ,و اين ,را به ,است که ,است و ,سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاکُمْ ,لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ ,لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا ,عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نارکیــــــژ لينکدوني گروه و کانال تلگرام گلبانگ نور - كانون فرهنگی و هنری حضرت علی اصغر(ع)مسجدحاج رضا شهانق Ebony طراحی سایت در کرج|طراحی وب سایت درکرج|آذران وب شعبه کرج|شرکت طراحی سایت در کرج|شرکت طراحی وب سایت در کرج|دامنه|هاست0 حقیقت ساحل و باران ❤مزمزی و استاد❤ BTanIS استهبان در یک نگاه خرید اینترنتی